دلایلی بر لر نبودن بختیاری ها
از همه رنگ
به وبلاگ من خوش آمدید

طرفدار کدومی؟خودم مسی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نظر و خبر و آدرس nazarvakhabar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 1593
بازدید کل : 46386
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1

<

آمار مطالب

کل مطالب : 108
کل نظرات : 35

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 73
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 1593
بازدید سال : 3054
بازدید کلی : 46386
دلایلی بر لر نبودن بختیاری ها

 

تاريخ پر است از اشتباهات ،سطحي نگريها ،دروغگويي ها ،چاپلوسي ها،ناآگاهي ها وغيره وغيره

 

مولوي ترك است يا ايراني ،اسدآبادي افغاني است يا ايراني ،خليج فارس ، فارس است يا عربي

 

آريوبرزن لر است يا غير لر ،بختاري پارس است يا غير پارس ،لرها مادند يا پارس ويا كاسي وهزارن هزار

 

سوال ،وقتي براي جواب چنين سولاتي گير مي افتيم سريع دنبال سند مي گرديم و منظور از سند ومدرك اين است كه در گذشته ها به دنبال آن باشيم وهمين اشتباه ماست حال وحتي آينده را فراموش مي كنيم وحوزه هاي مختلف يا جوانب گوناگون

 

در مورد خليج فارس ما اسناد زيادي از گذشته داريم اسناد حال وآينده چيست چه چيزي در حال وآينده وجود دارد كه اثبات كند خليج فارس نامش خليج عربي نيست

 

در حال و امروز همين غيرت وتعصب ملي ودولت وبرگزاري سمينارها ونامگذاريهاي تحت عنوان خليج فارس نشان مي دهد كه اين خليج،خليج فارس است ودر آينده آنچه مابراي آينده ي خليج فارس مي انديشيم حكايت از حقانيت مادارد پس مابايد در اين دو زمينه بكوشيم بايد علاوه بر اسناد ومدارك در گذشته درپي اسناد زنده ي امروزي وآتي بگرديم و البته آنهارا برجسته كنيم وبه همراه جمع آوري اسناد گذشته به جمع آوري اين اسناد زنده بصورت كتاب مجله وفيلم وصدابپردازيم

 

دلايل ما در لر نبودن بختياري بر اساس مدارك عقلاني در گذشته حال و آينده

 

الف-گذشته

 

چونكه ما دلايل خود را با تعقل بيان مي كنيم سير در گذشته كمي مارا به بيراهه مي برد چون در گذشته ما نبوديم وتاريخ هم پر از اشتباهات عمد وغير عمد است

 

 

 

ب- حال

 

حال در نظر من محدوده زماني را شامل ميشود كه وقايع را حس كرده واكنون هم آن وقايع بر سر زبانهاست وبي مقدمه ميپردازيم به دلايل خود در اين محدوده كه بختياري لر نيست چون لر نبوده است

 

۱-تفاوت عقيدتي ۲- تفاوت بينش ديني ۳-تفاوت ديدگاه سياسي ۴ـتفاوت آداب ورسوم مثل تفاوت در مراسم برگذاري عروسي ها ،مراسم عزا،تفاوت در غذا وخوراك، تفاوت در لباس زن ومرد، تفاوت در آلات موسيقي ونوع موسيقي،تفاوت در قيافه واندام وصورت و...۵-تفاوت در گويش ۶-تفاوت در خصايص اخلاقي ۷-،۸و....

 

اين تفاوتها كه نام برديم وخيلي ديگر را كه نام نبرديم واضح است فقط نياز است به كمي دقت وتوجه اگر هر اندشمند لر و بختياري خوب به اين تفاوتها بنگرد به لر نبودن بختاري پي مي برد البته اثرات فرهنگي لر بر بختياري ويا برعكس مويد لر بودن بختياري ها نيست

 

گرچه خواستم امروز توضيحي ندهم ولي مجبورم برخي ازتفاوتهاي فوق را كمي بشكافم

 

روزي كه بختياريها بر حكومت قاجار چيره شدند لرهادر صف مقدم دشمنان بختياري قرار گرفتند وهمراه عرب وترك قشقايي در صدد ضربه زدن به بختياري برآمدندكه البته مثال هاي تاريخي زياد است .

 

موسيقي خود به تنهايي نشان دهنده ي ويژگي يك قوم است كه از ديگر اقوام آن را متمايز مي كند برخوردهاي رفتاري وكرداري هم به تنهايي نشانگر تمايز گروه ها است

 

مهمتر از همه آناتومي بدني است كه لر اصيل با بختياري اصيل تمايز كامل دارد

 

منظور از لرهاي اصيل لري است كه در مر كز منطقه ي لرها ساكن باشند و كمترين مخلوط شدن در فرهنگ و زبان اطرافيان خصوصا بختياري را داشته باشند

 

منظور از بختياريهاي اصيل كساني اند است كه در مر كز منطقه ي بختياريهاساكن باشند و كمترين مخلوط شدن در فرهنگ و زبان اطرافيان خصوصا لرهارا داشته باشند

 

در سياست ،تفكرات يك لر اصيل با يك بختياري به كل متفاوت است مي توانيد همين يك مسئله را به عنوان يك پژوهشي در نظر گرفته و به تحقيق بپردازيد و تفاوت را حس كنيد با سر زدن به وبلاگها و سايتهاي دو طرف و يا سوال كردن از لر وبختياري در زمينه ي سياسي و عقايد ديني و غيره

 

ودر نهايت بايد گفت كه مهم اين نيست كه بختياري لر نيست مهم اين است كه به حقيقت برسيم

 

واما كسانيكه خود را لر مي دانند بايد گفت اين افراد به چند دليل بختياري را لر مي دانندو همچنين لرهايي كه اصرار دارند كه بختياري لر است

 

۱-بي اطلاعي از گذشته و تاريخ۲- بي اطلاعي از تفاوتهاي امروزين ۳-بي اطلاعي از آينده نگري هاي دو گروه

 

۴- اصيل نبودن شخص (مراجعه شود به تعريف فوق)۵-بي توجهي به مراسمها موسيقي لباس و...به عنوان تمايز قومي ۵-ضعف اعتماد به نفس وناشناخته ماندن هويت و...

 

 

قوم لر

 

 

 

قوم لر به 2 دسته تقسیم می شود : لر بزرگ = ایل بختیاری و لر کوچک = لر لرستان . تاریخچه نژادی ایل بختیاری به دربار ساسانی باز می گردد . و هنگامی که اعراب به ایران حمله کردند آنان به کوه های کنونی استان چهار محال و بختیاری گرویدند و برای مدت ها ی بسیار زیاد با اعراب جنگ چریکی ( نا منظم ) پرداختند . که یکی از دلایل نام گذاری آنان به بختیاری همین بود. آنان اعراب را به دل کوه می کشاندند و با حملات برق آسایی آنان را می کشتند . اعراب که با کوه و جنگل آشنایی نداشتند و با دیدن اقوامی که با اسب های تند رو در خطر ناک ترین و وحشتناک ترین راه ها گذر می کردند شگفت زده شده و آنان را بختیاری نامیدند .(بختیاری یعنی دارای شانس و اقبال). البته قبل از این هم نظریه دیگری نیز و جود داشت و آن این بود که بختیاری ها از جنگ جو های آریایی بودند که منتها از رم به ایران آمدند ، آنان که بعد از پیروزی بر قسمتی از لشکر ایران وارد این فلات شدند آریایی ها ایرانی به آنها می گفتند بختیاری منظور : بخت و اقبال یارتان بود که جنگ را بر ما پیروز شدید البته این نظریه رد شد. چرا که لباس مردان بختیاری ها (که در چند بند پایین تر توضیح بیشتری خواهیم داد ) چوخا ( شکل معرب آن = چوغا) از روی قبر کورش یا همان

پاسارگاد ساخته شده است ( توضیحات بیشتر در پایین) که این مورد به هزار و پانصد سال قبل از ساسانیان و حمله رم به ایران حکایت دارد.

 

.::. زبان .::.ماچ

زبان مردمان این ایل پارسی دری (‌ دربار ساسانی) است . که تنها زبان اصیل باقی مانده قبل از قاطی شدن با اعراب است که هرگز از بین نخواهد رفت چرا که اکنون بیش از 4 میلیون نفر در سراسر دنیا به این زبان ( البته گویش پارسی ) سخن میگوید . در فراگیری این زبان هیچ گونه نوشته ای وجود ندارد و از سینه به سینه به فرزندان منتقل می شده است . ولی اکنون افرادی هستند که کتابهایی را برای نگه داشتن این گویش اصیل چاپ کرده اند. پارسی دری برادی هم دارد که آن پارسی پهلوی است که این گویش با گویش پارتی ها ( خراسانی های قدیم و زبان اشکانیان) قاطی شده است که فرقی نمی کند و تنها تفاوت آنان به تلفظ واژه ها برمیگرد و نه چیز دیگر . پارسی در در ادای واژه هایی جمع فتحه بالای واژه ها را به گ تبدیل می کند مانند دُر ( دختر) = درگل ( دختر ها ) زن = زنگل ( زن ها ) و ... در ادای حروف تفاون وجود دارد مانند ق = خ و در این گویش حرف ق جایی ندارد و در بیشتر مواقع در واژه های موجود در این گویش به خ تبدیل می شود.

 

..::.. لباس مـردان بختیاریهورا ..::..

لباس مردان بختیاری 3 قسمت است کلاه چوغا یا چوخا ( لباس بالا تنه)‌ و شلوار دبیت . چوغا یا چوخا دارای نقش و نگار هایی است سیاه و سپید که از روی پاسارگاد، قبر کورش بزرگ ساخته شده است و بیان گر پیروزی سپنتا مینو بر انگره مینو (‌آیین زرتشت سپنتا مینو = فرشته نیک و انگره مینو = اهریمن) است به طوری که خطهای سپید سپنتا مینو ، از پایین به بالا می آیند و خظ های سیاه که بیانگر انگره مینو است از بالا به پایین می آیند و بیان گر پیروزی نیکی بر شومی است.

شلوار دبیت که دمپاچه های بسیار گشادی دارد و زیبایی ویژه ای را به مرد بختیاری می بخشد نشاندهنده مرد بختیاری است که با تفنگ بسیار زیبا تر نیز میشود. مردان این ایل کلاهی به رنگ سیاه و یا سپید بر سر می گذارند

 

..::.. لباس زنـان بختیاری ..دروغگو::..

پوشاک بانوان بسیار شبیه به پوشاک زنان شمال کشور است البته با اندکی تفاوت در رنگ و تزئینی ها . که در ایل بختیاری زنان سنگ ها ، سکه ها و طلا های گران قیمت را به آن می چسبانند و آن را به دور سر میبندند . این مزین که لچک نام دارد بیانگر دختر بختیاری بودن است. روسری این زنان که مینا نام دارد به آیین زرتشتی باز میگردد . چرا که روسری از قبل از اسلام نیز وجود داشت . دامن زنان این ایل هم مانند شلوار مردان دمپاچه گشاد است و دارای رنگ های متنوعی میباشد که به آن دامن قری میگویند

 

::. رسومات ایل بختیاری .بای بای::

از رسومات این ایل بزرگ بختیاری شاهنامه خوانی را می توان نام برد و به 100 سال پیش باز می گردد .

رسومات ایل بزرگ بختیاری مانند بسیاری از ایرانیان است و حنا بندان و عقد و ... در عروسی به چشم می خورد بعد از عروسی هم آیینی وجود دارد که به آن تازیدن می گویند ، جوانانی از این ایل با سوار شدن بر اسب در دره ها و دشت ها ضمن مسابقه ، تیر اندازی نیز می کنند . در ایل بختیاری شکار و شکارچی جای گاه خاصی دارد/چهارشنبه سوری و 13 بدر را جشن می گیردند و هرگز رسومات را فراموش نمیکنند.

 

.:: جایگاه خانقهقهه ::.

خان یا رئیس تش (‌ طایفه - تیره ) که اکنون و جود ندارد برای مردمان فرمانروایی میکرد و جایگاه ویژه ای دارد به طوری که تمام دعوا و جنگ ها را میتواند خاموش یا به راه بیاندازد . آخرین خان آقاجعفر قلی خان خان ایل بابادی بود که متاسفانه در حدود چند سال پیش فوت کرد

Philosophy of Education for Indigenous People, Bakhtiari Tribe
Sunday, January 23, 2011 5:01 AM

Philosophy of Education for Indigenous People, Bakhtiari Tribe

by Bakhtiari Alphabet Documentary Film on Sunday, December 5, 2010 at 7:07pm

 

 Indigenous people have an unusual relationship with formal education. Quite often in historical times and in present, members of indigenous tribes are subjected to attend schools that teach the customs of the majority culture. In these schools, they are often presented with other people’s histories, achievements, and interests, while their own people’s histories, achievements, and interests are diminished, vilified, or ignored. The popular culture has a way of telling outsiders that their way is best, and it would be in the best interest of all those embracing an alternative lifestyle to abandon their out-dated, degenerate, savage ways and turn towards the light.

 

A common theme to indigenous belief is that everything is connected and related. Everything has energy and life. The Western ideology is that there is a hierarchical system of life: humans at the top, animals below them, trees and plants below them, and inanimate objects at the bottom (such as rocks and dirt). Many indigenous people don’t believe in inanimate objects. Their worldview is circular, not linear. They have a holistic understanding. Formal education in the United States, for example, is segregated. The school day is composed of different, unrelated subjects. Interdisciplinary studies become the exception. A more holistic approach would be to dissolve the subject boundaries. Indigenous students might have more success if the curriculum focused on some of the basic concepts that lie within all subjects.  Too often, indigenous people (as well as other rural inhabitants living on the outskirts of the “modern world”) are given resources that contain information that is simply not applicable to their way of living. This can be seen in the documentary “Bakhtiari Alphabet”, which follows the Bakhtiari tribe on their migration through the mountains in Iran. These people must literally fight to maintain autonomy and traditional ways. The “modern world” is an unrelenting force, and members of this tribe are increasingly exposed to modern technology and urban lifestyles. Their people have cell phones, and are quite aware of the outside world, yet many continue to embrace the traditional ways of life that their people have developed over a period of thousands of years. But formal education is growing in popularity, whether the traditionalists like it or not. This formal education can often be difficult to relate to. The educational resources that members of the Bakhtiari tribe use are the same as students in the cities of Iran. They look at pictures of buses and sky scrapers, and are assumed to understand their purpose and composition. However, it is not uncommon that the Bakhtiari tribal members have never even seen these things in their lifetime!

Often times such formal education can be frustrating for indigenous people. As with the Native-American boarding schools, developed to “kill the Indian and save the man”, these students are exposed to the advantages of the modern, industrious world. The underlying realities of prejudice and racism can prohibit them from flourishing in this world that they are exposed to in schools. But this new knowledge has replaced much of the traditional, so the former way of living may be unattainable, too. This indigenous person can find themselves in a limbo, a gray area, and have problems identifying their place in the world.  Rather, we must learn from their achievements, realize that every culture has value, and together we create a mosaic of human existence. Encourage formal education to be representative of all people and all cultures.

    

Note: There are literally thousands and thousands of “indigenous” tribes in this world. Going back just a few hundred years that number grows exponentially. It is inappropriate to generalize these different groups, however, it is common and widely accepted, nay, assumed.

Brendan Reilly, ED: 523

Professor: Dr. Cima Sedigh

 

By: Admin2

اصطلاحات رایج قدیم در مسجدسلیمان
Friday, January 14, 2011 6:54 AM

سپكتر= یا اینسپكتر ( INSPECTOR) بازرس ، مامور مخصوص حراست شركت نفت كه در تریلیهای نفربر سبزرنگ شركت نفت ( كمرشكن ها ) دانش آموزان را سوارو پیاده می كرد و مسئول حفظ نظم بود .

استور= فروشگاه ، فروشگاه مركزی شركت نفت در محله ی انبارخوراكی مورد نظر بود .

استیم = بخار آب ( STEAM)

اسكاچ كرسنت = نام یكی از محلات اعیانی شركت نفت در هشت بنگله

اسكورواسپانه = آچار لوله گیر

امبلیس = با فتحه ی الف و کسره ی ب آمبولانس

ام پی = ماموران اداره ی حراست شركت نفت

انجین = موتور (ENGINE )

اوپی دی = بخشی از بیمارستان شركت نفت ( O.P.D . احتمالاOUT-PATIENT DEPARTMENT )

اورتایم = اضافه كار

ایركاندیشن = سیستم حرارت مركزی

بای = احتمالا كلمه ی بوی ( BOY ) به معنی پسر و خانه شاگرد . بعضی از افرادی كه با سمت آشپزو یا باغبان در منازل خارجی ها كار می كردند ، ازاینكه روزی آن كارمند خارجی وی را بوی خودش نامیده است باافتخار یاد می كردند . ( به مشخصه های دوران طلایی مسجدسلیمان ، این را هم اضافه كنید ) .

برك = با فتحه ی ب و ر یعنی ترمز ، (BRAKE )

بلك لیست = لیست سیاه ، كسانی كه به هر علت مغضوب مسئولین شركت نفت قرار می گرفتند .

بمبو = با فتحه ی ب شیرهای آب عمومی كه در بین منازل بیست فوتی ویا در محلات دیگر هم نصب شده بود تا مردم بتوا نند از آنها آب گیری كنند ( شاید به علت فشار زیاد آب، مخفف كلمه ی بمب آب باشد ) .

بنگله = ساختمانهای بزرگ ، جادار و ویلایی كه شركت نفت به تقلید از ساختمانهای اروپایی برای روسا و خصوصا انگلیسی ها ساخته بود . BUNGALOW .

بوكینگ = لیست مسافران اعزامی به شهرهای دیگر ( هنوزهم استفاده می شود ) .

بی اس نامبر = شماره پرسنلی هركدام از كاركنان ( B.S. No)

بیست فوتی = منازلی كه درابتدا برای كارگران مجرد ساخته شده بود و مساحت دواتاق بررویهم بیست فوت مربع بود ولی بعدها به متاهلین واگذار گردید تا در آن اقامت كنند .

بیلرسوت = لباس های كار مخصوصی كه شركت نفت به كارگران می داد و رنگ آنها معمولا بنفش روشن بود ( احتمالا BOILER SUIT) .

پاورهوز = پاور هوس (POWER HOUSE ) مركز تولید برق كه منظور نیروگاه برق تمبی بود .

پرمیت = اجازه نامه

پمپ = با فتحه ی پ به معنی پمپ یا تلمبه

پمپ هوز = تلمبه خانه ، پمپ هوس (PUMP HOUSE) منظور تلمبه خانه ی آب در گدارلندر كنار رود كارون است كه از آنجا آب برای مسجدسلیمان پمپاژ می شود .

پوردكشن = پروداكشن ( PRODUCTION) تولید، منظور اداره ی بهره برداری شركت نفت بود .

تانكی = بشكه ی ذخیره ی آب یا مایعات دیگر

تایر ( طایر ) = لاستیك خودرو (TIRE)

تریپ = قطع برق

تنسپورت = ترانسپورت ( TANSPORT) حمل ونقل كالا ومسافر، مجازا به معنی انتقال كاركنان به منطقه ی دیگر بود .

تیپ = نوار چسب ( TAPE)

جالیجیس = جئولوجیست . ( GEOLOGIST) كسانی كه در كار نقشه برداری از منابع زیرزمینی نفت وگاز فعالیت می كردند . كار این افراد در مناطق صعب العبور بود و معمولا وسایل و ملزوماتشان را بااستفاده از چهارپایان جابجا می كردند .

جونیور استاف = گروهی ازكارمندان شركت نفت را می گفتند .

جی پی بی بیان = منظور پالایشگاه گاز بی بیان بود .

جی تایپ = مجموعه ی منازل كارمندی در كنار محله ی كولرشاپ و سرمسجد

چكر = بازرس ( CHECKER)

درام = بشكه های 200 لیتری یا چهل گالنی (DRUM)

دریل = درل . وسیله ای برای سوراخ كردن آهن و چوب و سطوح مختلف با استفاده از مته های فلزی

درلنگ = قسمت حفاری شركت نفت ( DRILLING )

دریول = با كسره ی دال و ر درایور . راننده . (DRIVER)

دیس = حدیده . وسیله ای برای رزوه داركردن لوله های آب و گاز

رست هوز = رست هوس (REST HOUSE) محل اقامت كاركنان اعزامی در مناطق

رشند = با فتحه ی ر و شین ، رشن ، جیره ی غیرنقدی كه به كارگران داده می شد ( RATION)

رول = رل ، فرمان خودرو ( ROLE)

ریل وی = از محلات مسجدسلیمان است كه چون یكی از ایستگاههای قطار در این محله قرار داشت به این اسم نامیده شد . ( RAILWAY STATION) .

ساکت = با کسره ی کاف به معنی پریز برق

سلنج = با كسره ی سین و لام جرثقیل ، كرن (CANE)

سلف = استارت خودرو ( SELF)

سمنت = با فتحه ی سین و میم ، سیمان ( SEMENT) جالب این كه مردم عادی از این كلمه مشتقاتی هم ساخته واستفاده می كردند ازجمله سمنتی یا سمنتویی یعنی سیمانی یا با سیمان ساخته شده .

سویچ = كلید قطع ووصل برق

سی برنجی = منازل كارگری دو و سه اتاق خوابه با شیروانی فلزی ( پلیتی ) كه آب و گاز مجزا داشتند.

سینیر استاف = به گروهی ازكارمندان شركت نفت اطلاق می شد .

شارت = كلمه انگلیسی ( SHORT) یعنی كوتاه و منظور اتصال كوتاه در مدار جریان برق كه سبب می شود فیوز سوخته و جریان برق قطع گردد .

شندی = با فتحه ی شین ، سایبان . احتمالا شنتی (SHANTY ) به معنی آلونك و كلبه است .

شفت = با كسره ی شین ، شیفت یا نوبت كاری ( SHIFT)

صاحب یا صاحاب = لقبی كه به انگلیسیها می دادند و در اصل از نتایج استعمار انگلیس درهندوستان است و از آنجا به بقیه ی مناطق تحت سلطه و نظارت انگلیسیها راه پیداكرده است .

فایراستیشن = آتش نشانی

فریج = یخچال (REFIGERATOR)

فنس = حصارهای فلزی (FENCE)

فیت = اندازه ( FIT )

فیتینگ = قطعات لوله كشی

فیوز = وسیله ی قطع و وصل برق در صورت بروز اتصال در مدار برق

فیول پمپ = پمپ بنزین خودرو

كلمس = كلیپس .

كمپ كرسنت = محله ی اعیانی و مسكونی شركت نفت در مقابل سی برنج

كولرشاپ = محله ای از محلات مسجدسلیمان

كویل = از وسایل خودرو

گراج = با فتحه ی گاف به معنی گاراژ (GARAGE)

گرید = درجه ، رتبه . درجه ی شغلی (GRADE)

گست هوز = گست هوس ( GUEST HOUSE ) مهمانسرای مخصوص كاركنانی كه برای انجام ماموریت اعزام می شدند .

گلف كلب = گلف كلاب (GOLF CLUB) باشگاه گلف

گلن = با فتحه ی گاف و لام ، گالن ، ( GALON) واحد اندازه گیری مایعات .

گلوپ = لامپ

گیج = بر وزن سیل به معنی اندازه ، اندازه گیری (GUAGE ) مانند گیج بنزین یا گیج روغن . هنوز هم در مكانیكی و تعمیر خودرو كاربرد دارد . در تعمیرگاهها ، تعمیركاران برای تنظیم دهانه ی چرخ های جلو خودرو از این اصطلاح استفاده می كنند .

گیربكس = جعبه دنده ی خودرو

گیس بروزن ریل = گاز ( GAS )

لیمن = خط نگهدار ( LINE MAN )

لین = چند واحد مسكونی كه در یك ردیف ساخته شده بودند ( LINE )

مكینه = تلفط تحت اللفظی ماشین (MACHINE) است به معنی موتور ( از این كلمه حتی به عنوان اسم زنانه ودخترانه نیز استفاده شده است .

مكینه كار = كارگران بهره برداری را می گفتند .

من هول یا مین هول = فاضلاب

میترشاپ = اداره ی ابزار دقیق كه مسئول تعمیر ادوات اندازه گیری بود .

میلن = اتوموبیلهای سواری جهت حمل و نقل مسافرین ( خارجیها و كارمندان عالیرتبه ) به خارج از منطقه كه معمولا شیكترین خودروها هم بودند .

مین آفیس = اداره ی مركزی ، در تلفظ عامه مین آفیز هم گفته می شد . كلمه ی آفیس در برخی موارد حتی به شكل هفیز هم تلفظ می شده است .

نرس هاستل = ساختمان مخصوص اقامت پرستاران بیمارستان شركت نفت

وارد = بخش . به بخش های مختلف بیمارستان می گفتند .

واردمستر = بخش مركزی بیمارستان شركت نفت

وارنینگ = اخطار

والف = والو ( VALVE) شیر آب و گاز كه در اندازه های مختلف وجود داشت . نوع خاصی از آنها كه فقط 90 درجه دوران داشت ( شبیه شیرهای گاز كه امروزه رایج شده اند ) به كاك والف معروف بودند که تلفظ صحیح انگلیسی آن را نمی دانم .

وایر = سیم های روپوش دار برق ( WIRE) ، به شیلنگ آب هم می گویند .

ورك شاپ = در لفظ عموم با فتحه ی و ر تلفظ می شد وهمان( ورك شاپ ) بود .

ولدنگ = با كسره ی واو و لام جوشكاری برق ( WELDING) .

ویلس = با کسره ی واو و لام . به معنی بیسیم . این واژه در اوایا کار شرکت نفت رواج داشت .

هندل = با كسره ی ه و نون ، وسیله ی روشن كردن خودروها . در گذشته اتوموبیل ها استارت نداشتند و با این وسیله یعنی چرخاندن پولی سرمیل لنگ موتور را چرخانده تا روشن می گردید .

هولدور = احتمالا (HOLDER ) به سرپیچ لامپ گفته می شد .

یارد = به سوله هایی كه شركت نفت در ادارات ساخته بود اطلاق می شده است . حیاط و نیز نوعی واحد طول

فروزنده - خورشید بختیاری در غربت
Monday, November 29, 2010 4:22 PM

 سلام به اطلاع اعضا میرساند که خانم فروزنده در امریگا زندگی می کند .و برنامه های ایشان از ماهواره در برنامه

TIN

 

فروزنده: من در«نفت سفید» به‌دنیا آمدم. پدرم در شرکت نفت کار می‌کرد، کارمند ساده‌ای بود و بسیار مهربان، از« نفت سفید» چیزی به خاطر ندارم چون منتقل شدیم «مسجدسلیمان».

 

این‌که بدانیم اصل ما که از کجا آمده و تاریخ ما چیست، وظیفه‌ی تک تک بزرگ‌ترهاست که به فرزندان خود انتقال دهند. من پیش خود فکر کردم که بهترین راه برای جلب توجه به این موضوع این است که فولکلور بختیاری را به‌صورت جدید و مدرن بسازم وجوری بخوانم که نه تنها بختیاری‌ها بلکه دیگران هم به این شعر وآهنگ‌ها توجه کنند ...=

 

ساعت  ۱۰ شب با ایشان چت میکردم و ایشان بفکر سالگرد مسعود بختیاری بودند و و خیلی دوست داشتند در این مراسم شرکت داشته باشند . از من خواست که کسانیکه وضع مالیشان خوب نیست و احتیاج به کمک دارند بهش معرفی کنم . خیلی باهم صبحت کردیم  ولی بازهم دلش برای تمام بختیاریها تنگ شده بود از کلیپهای استاد کرامت خوشش اومده بود و افسوس می خورد که همچنین افرادی در قوم بختیاری اتسپانسر ندارند و کلیپهاشون  را نمی توانند عرضه کنند به بازار . خلاصه دل جوانی داره و عشقش بختیاریست خیلی دوست داشت به زبان بختیاری باهش حرف بزنم  قبلا هم به خانه زنگ زده بود و با مادرم مفصل بختیاری صبحت میکرد

خلاصه ایشان برای ماندن نام بختیاری در همه جا  خیلی تلاش می کند خدا نگهدارش باشد

 

بهرام باهنر ۱۱/۷/۱۳۸۹

 

Admin2

متن کامل فیلم مستند الفبای بختیاری
Sunday, October 17, 2010 8:26 PM

 و سرزمین ایل، ایل فخر فرسوده، این فراز فاخر، این گل میخ، این کهن تصویر روشن از شکوه و قدرت ایران پارینه، این دژ دیوانة تاریخ، رستنگاه مردانی است که حرارت دستانشان در فشردن دست گرم دوست، تسخر زنان هرم خورشید است و برق نگاهشان در تجلی عظمت، طعنه زنان جلای آئینه. ایل را سابقه، برابر با قدمت تاریخ است. کهن قروني است که شیران سنگی،شاهدان شوکت و راویان عصمت ایل بختیاریاند. ایلی که تغزل رفتارش در پهندشت زمان، آمیزش نغز عشق و حماسه و هنر است. ستیغ کوههای بختیاری، جونان قصری هزار اشکوب پرورندة جوانانی است که در هیئت راویان قصههای رفته از یاد، میراثداران فرهنگ اصیل ایرانی اند.رفتار خوش هنجار ایل بختیاری، آئینة تمام نمای فرهنگ ناب ایرانی است. و در بازتاب جاودان تصویر این فرهنگ،‌ خداجویی، مردمپروری، عشقورزی، حماسه سرایی، ظلمستیزی و آزادی خواهی رخ مینمایاند.و کوچ آغاز میگردد. در آن برهه که ایل به نیت کوچ، عزم جزم میکند ایران را فخری نو آید، جه این که کوچ ترکیب خوش تلفیقی است، از رشادت و اصالت، غیرت و همیت، وحدت و شجاعت، هنر و درایت. مردمان ایل بختیاری در وادی کوچ، کمر همت نمیبندند جز به خدمت،تا سنت به حرمت نگاه دارند. اینان که با قدرت غیرت صیقل یافته و با نور ایمان مزین گشتهاند در دشتهای بکر اصالت و فرهنگ، جز مهر نمیکارند و جز نمیدرون، تا زینت بخش سفرههای یک رنگ دلهاشان، گلهای هفت رنگ مهر باشد و محبت. کوچ سرآغاز زندگی است، که زندگی را معنا جز رفتن و رسیدن نیست، کوچ نهایت رفتن است و نهایت رسیدن. رسیدن و ماندن، ماندن و ساختن، ساختن و جاودانه گشتن، سفری از خویش به خویش.ستیغ زاگرس در این افتخار بس، که لایق قدمگاه ایل بختیاری است.بزرگترین ایل ایران زمین، در طی طریقی طولانی که ریشه در باستان این ملک دارد، گام در راهی مینهد که تکرارش نوید بخش زندگی دوباره است، ایل سالی دوبار، راه پویانمسیر سخت و دلفریب کوچ است.این نجیبزادگان، با دانش اندوختهای که در خدمت و تجربة اندوختهای که در مکنت دارند، در هیئت دامدارانی شریف، به پروراندن احشام و چهارپایان شهره گشتهاند.دشتهای شبنم آجین و مراتع عطر آگین، میزبانان ییلاق ایلند. و ایل، هم نوا با آواز بهار، شاکر نعمت و ساجدبرکتی است که خدای ارزانیش داشته. در بزم ییلاق که از اوایل اردیبهشت آغاز گشته و در اواخر شهریور انجام مییابد. ایل که سرمست بهار و غزلخوان آفتاب است گله میپروراند.در آن غوغا که در زمهریر قلل زاگرس، رستن سبزینهها یخ میبندد، آفتاب قشلاق، چونان زیبا زرفام،گرمی بخش وجود ایل است. تا سرزمین ایل به یمن کوچ، جاودان بهاری باشد ماندگار.و ما دلدادگان سنت کوچ، به شوق آزمودن و آموختن، همراه و همگام ایل گشتیم، تا شاید به برکت کوچ، پردهای از اسرار مانایی فرهنگ سترگ بختیاری را دریابیم.زمستان 1384است. سرمای سخت کوهرنگ، گسترانندة بسیط زمهریر، خودروی گروه ما را نیز از کار انداخته،هتل کوهرنگ سرپناه گرم ما شد، تا به انتظار روشن شدن خودروی گروه، با کلیدهای کوک نشدة پیانوی قدیمیاش وقت بسپاریم.تحقیق چند سالة ما، که توأمان همگامی و همنفسی با ایل بختیاری است، لزوم کوچ را این گونه تفسیر میکند.نخست: حفظ و پرورش احشام ایل. که تنها با یافتن مراتع و چراگاههای سرسبز در مسیر کوچ ممکن میگردد. چه اینکه هر خانوادة ایل، به طور میانگین قریب به شصت رأس گوسفند یا بز دارد.دودیگر دلیل، همخوانی با هوای مطبوع و بهرهمندی از نزولات آسمانی است.سه دیگر: استفاده از زمینهای کشاورزی ایل است، که در ییلاق و قشلاق، کوچروان را از رویش طبیعی محصولاتش بهرهمند خواهد کرد.آنچه که با نام بختیاری، نقشبندان صفحات کتب تاریخی و سفرنامههای پیشین است، گواهی است بر کوچ این ایل سرافراز، از تا به امروز. به علت مهار زمان ، ایل بختیاری، کوچندگان مسیرهای میانبراند. مسیر کوچ ایل در پیچشی از سخت راههای کوهستان،درههای ژرف، پرتگاههای خشن و رودخانههای خروشان، تابی نا موزون دار. ما، هم بال پرواز کوچ، شاهدان سختی سفر ایل گشتیم. ایل راههای معلوم مسیر کوچ بختیاریها از خوزستان به چهارمحالاند.کوچ غریو زندگی است ذر گوش زمان، تا انسان دیگر باره، فاتح نبردش با طبیعت باشد. در مسیر روزگار آلود کوچ، چه بسیار احشام و گوسفندان که میمیرند تا ایل زندهتر نمود کند و رسیدن، زدودن غبار خستگی از تن نیست، رسیدن لذت پیروزی است. نظام اجتماعی بختیاریها به صورت هرمی است. چند سیاه چادر(بهونbohun ) کنار هم تشکیل دهندة یک مال(mal) است.رابطة خوبشاوندی عامل پیوستگی اهالی مال است.لباسهای رنگین و سه تکة زنان و دختران بختیاری، پوشانندة سرو بدن و پاهای آنان است. لچکهای مخمل گون با تذهیب منجقهای الماس نما و سکه های ایرانی، زیور سر زنان بختیاری است. پیراهنهای نقشدار و شلوارهای قری دامنگون، زینت اندام موزون بختیاریهاست. لباس چوق و شلوار و کلاه خسروی سیاه نیز به قامت مردان راست آمده است تا مردان و زنان و کودکان بختیاری به رقصی در ترنم الحان باربد نشان خویش بسان طرفه چشم اندازی طناز، نوازندة روح و آرام جان گردند. ایل بختیاری، میراثداران امین ایران چوب بازی را از اجدادشان به یادگار دارند، در آن قیرگون فضای مستولی که خیل تتاران سلاح به یغما میبرند، چوبها آریتی از شمشیر گشتند تا فنونسلحشوری از یاد نرود.در بختیاری رسم بر این است که تمتمی زنان شیرمرد بزایند و آزاد مرد بپرورند.چه اینکه دامانهای پاک زنان بختیاری را جز این انتظاری نیست.نبر بیپایان با طبیعت نا آرام مرد افکن صیقل جسم و جان بختیاریهاست تا این فرمانروایان کوهستان صبور و صادق و صریح و صمیمی آذین بندان قاف شرف گردند. ذات تعاون، زایش روحیة همدلی است تا ایل نشینان در هیئت خانوادهای منسجم به چرایی فعالیتهای اجتماعی، پاسخی واضح دهند و معنایی روشن بخشند.قاموس بختیاری، دلیر مردان را وظیفه مشخص کرده است و کار معلوم، تا با تأسی از آموختههایشان اقتصاد ایل را سامان دهند و با تکیه بر شجاعتشان امنیت خانواده را تأمین کنند و بامداد از مهارتشان گلة احشام را دامداری کنند.و بانوان ایل همان میهمان نوازان هنرمند، همانانی که پالوده پرنیان کودکانشان صخرههای سخت کوهستان است، همانانی که مهرشان روشنایی سیاه چادرهاست، به تنهایی خانه میآیند و شانه به شانة مردان دشت میکاوند و میکارند و میدروند.کودکان بختیاری، دانشآموزان مکتب کوچ و هنر جویان فرهنگ اصیل ایل مفهوم کار را به عنوان اولین درس زندگی میآموزند. کودکان ایل بنا بر عرف معمول آموزههای زیستن را در روزمرگیهای کوچ میآموزند.در این میان دختران با پذیرش و انجام کارهای روزمرة ایلو تحصیل توامان در مدارس عشایری وظیفهای خطیر و موقعیتی حساس دارند و در این راستا و ظیفة آموزش مدرسان خطیرتر است و موقعیت پرورشیمربیان حساستر. واقفیم که آموزش مهارتهای متناسب با کارکردها و پرورش استعدادهایی درخور خواست ایل باعث پرورش زنانی میگردد که ضامن ارتقا و سبب اعتلای فرهنگ بختیاریاند.و گروه تحقیق را هدف بر این است که راه جوی راهی باشد که در آن،آموزش دختران کوچرو بر پایههای سنت تولید ایل استوار بماند تا دختران در شیوهای نو به سیاقی کهن حافظان شاخصههای پاک بختیاری گردند و ما با دست مایه تحقیق آموزش نوین کودکان بختیاری را بدین شیوه دریافتیم.نخست: کودکان را به حکم اسکان خانواههایشان در شهر و روستا، دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در مدارس متعارف میگذرانند.دو دیگر: کودکانی که در مدارس عشایری مشغول به تحصیل هستند. این مدارس ابتدایی متحرک همگام با ایل در کوچ و در سفرند. مدارس عشایری یادگار پاک همت بلند محمدبهمن بیگی است که به حق او را پدر آموزش و پرورش عشایر نامیدهاند.سه دیگر: کودکان ایل دوران تحصیل را در مدارس شبانه روزی ییلاقی و قشلاقی به فرجام میبرند.مشاهدات تحقیقاتی گروه، حاکی از راهکارهای کارآمدی است که در جهت تعلیم کودکان ایل توسط آموزش و پرورش صورت پذیرفته است.نخست: پوشش تحصیلی فراگیر.مدارس عشایری از بدو تأسیس یعنی سال 1332 تا 1357 نرخ با سوادی را از 7٪ به 32٪ ارتقاء داده است. این نرخبا تلاش درخور تحسین در سالهای اخیر در میان کودکان دورة ابتدایی به97٪ افزایش یافته است.دوم: توسعة مدارس شبانه روزی. شهرستان نو پای کوهرنگ، مرکز ییلاقی ایل چونان نگینی تابناک در پهندشت بختیاری میدرخشد. این دردانة طبیعت بکر به همراه منطقة بازفت، 12 مدرسة عشایری شبانه روزی را در دل خود جای دادهاند،تا نوباوگان ایل، بینیاز از رنج شهر نشینی و بی تشویش از سختی کوچ، در محیطی فرهنگساز به تحصیل بپردازند. چه اینکه پراکندگی شهرستان، بعد مسافتی روستاها از هم و میانگین پائین جمعیت روستاها باعث گردیده تا مدارس شبانهروزی میزبان تعداد اندکی از کودکان ایل باشد و این نقیصه جز با احداث مدارس شبانهروزی متعدد برطرف نخواهد شد.سوم: ایجاد تسهیلات ویژه از طرف آموزش و پرورش به جهت جذب و ورود دانشجویان بومی به مراکز تربیت معلم، تا آموزگاران ایل از میان فرزندان کوهستان انتخاب گردند، چه این‌که هنوز مدارس عشایری با کمبود آموزگاران،خاصه آموزگاران زن بومی مواجهاند.چهارم:ایجاد پایگاههای رایانهایبا توجه به اینکه، در مدارس شهرستان پایگاههای متعدد رایانهای تأسیس گردیده ولی متأسفانه این پایگاهها فاقد نیروی آموزشدهنده میباشند.پنجم: ساخت مدرسه.احداث 172 باب مدرسه، حاصل تلاش ادارة آموزش و پرورش شهرستان کوهرنگ در سالهای اخیر است در این میان 38 مدرسة استیجاری نیز به کار آموزش مشغولند، وضعیت نا مطلوب ساختمانی این مدارس بر کیفیت تحصیلی اثری سوء گذاشته است، باشد که طبع والا و نظر بلند خیرین مدرسهساز گره از کار فرو بستة این مدارس بگشاید.ششم:طرح روستای مرکزیعلیرغم کارآمدی این طرح در تحت پوشش قراردادن تعداد قابل توجهی از دانشآموزان، معضلاتی چون بارشهای سنگین برف و باران که خاص این منطقة کوهستانی است و نیز ضعف بنیه مالی مردم در پرداخت 50٪ سهم کرایة سرویس‌های ایاب و ذهاب از جمله موانع اجرای بهینة این طرح محسوب میگردند.تمهیدات ذکر شده موجبات حضور 50 درصدی دختران دورة ابتدایی در مدارس عشایری را فراهم نموده است، بررسی دادههای آماری بیانگر ترک تحصیل بسیاری از دختران عشایری در مقاطع راهنمایی و متوسطه است.تحقیقات جامع عامل ترک تحصیل دختران را اینگونه بیان میکند.نخست: صعب العبور بودن راههای کوهستانی منطقه که موجبات خلل در عزم معلمان زن به مناطق ایل نشین را باعث گردیده است.دوم: پراکندگی زیاد و قلت مراکز شبانهروزی که موجبات ترک تحصیل دختران پس از تحصیلات ابتدایی را دامن زده است.البته گروه تحقیق، شاهد اقدامات اساسی در جهت رفع این معضلات به شرح زیر گردیده:نخست: تأسیس و آغاز به کار دو مدرسه راهنمایی و دبیرستان شبانهروزی در منطقه صمصامی و 600 نفر از ددختران لازمالتعلیم عشایر را در خود جای داده است.دوم: اجرای طرح موسوم به EFA یا همان آموزش دختران بازمانده از تحصیل در ایران.سئوالی بنیادین در رابطه با آموزس کودکان عشایر ذهن کاوشگر کروه تحقیق را به خویش مشغول ساخته که پرداختن به جواب آن لزوم پاسداشت فرهنگ اصیل ایل را به دنبال خواهدداشت.آیا آموزشهای متمرکز فعلی متناسب با نوع زندگی و کوچ عشایر است؟برای تناسب و هماهنگی آموزش با کوچروی چه کارهایی باید انجام داد؟علی رغم تنوع قومی، زبانی و اجتماعی در مناطق مختلف جغرافیایی ایران، محتوای منابع آموزشی و کتب درسی واحد است. دانشآموزان عشایر در کوهستان با کودکان کویر و یا محصلان شهر نشین در تهران، با توجه به شرایط خاص اجتماعی، فرهنگی و محیطی خویش از آبشخور همسطحی در منبع آموزشی تغذیه میگردند. نیک واقفیم که فرهنگ واحد ملی، برآیند خردهفرهنگهای بومی مناطق مختلف جغرافیایی ایران است. بهطوری که با بررسی خرده فرهنگهای بومی المانهای مشخص فرهنگ بومی را میتوان به وضوح حس کرد. پس تقویت خرده فرهنگها ضامن کارآمدی و پویایی فرهنگ ملی است.گروه تحقیق بر این باور است که به جهت عدم زندگی، دروس تحصیلی کودکان عشایر میبایست همخوان و هم سنگ وضعیت معیشتی و فرهنگی آنان باشد، تا با تقویت ریشههای پیوستگی کودکان عشایر بنمایههای فرهنگیشان ارتقاء سطح زندگی و رفاه محیطی آنان تضمین گردد.عدم همخوانی آموزش کودکان ایل با بافت محیطی عشایر باعث تغییر رویکرد ایشان نسبت به آداب، رسوم، فولکور و فرهنگ غنی ایل میگردد. آموزش غیر متناسب محصلین، سبب عدم اشتغال ایشان در محیط طبیعی خویش گردیده و بلاجبار آنان را راههای شهرهای بزرگ و کوچک میکند.گروه تحقیق بر این باور است که برای رفع این معضل مدارس شبانهروزی باید دارای چنین قابلیتهایی باشد:نخست، ارائه کتابهای کمک آموزشی که با زندگی عشایر و روند کوچنشینی هم محتوا باشد.دوم: ایجاد کارگاههای حرف بومی تا این فرزندان کوهستان متناسب با محیط زندگی خویش، سازندگانی هنرمند باشند تا کماکان چونان گذشته، گلیم و چوغایشان را خود ببافند.سوم: ایجاد رشتههایی در آموزش‌های فنی و حرفهای یا کار و دانش که با بافت زندگی عشایری و علاقمندی ذاتی آنان همگرا باشد.چهارم: توجه ویژه به ادبیات فولکور و کمک به قوام بیش از پیش این ادبیات،در جهت حفظ شعر، قصه، افسانه و فرهنگ عامة بختیاری.پنجم: رواج تکنولوژی روز و پیوند آن با زندگی،دامداری، کشاورزی و صنایع دستی عشایر در جهت پیشرفت این صنایع در منطقه.ششم: ارائه کتابهای کمک آموزشی در خصوص مدیریت آب، مدیریت محیط زیست، بهداشت عمومی و گیاه شناسی بومی.کوچ نبض تپندة ایل است، تا با تکرارش نفس ایل جان گیرد و فرهنگ ایل قوام یابد.

 

By: Admin2
متنی از فیلم الفبای بختیاری
Friday, October 15, 2010 7:34 PM

 و سرزمین ایل، این ایل فخر فرسوده، این فراز فاخر،این گل میخ، این کهن تصویر روشن از شکوه و قدرت ایران پارینه، این دژ دیوانه تاریخ، رستنگاه مردانی است که حرارت دستانشان در فشردن دست گرم دوست، تسخر زنان هرم خورشید است و برق نگاهشان در تجلّی عظمت، طعنه زنان جلای آیینه. ایل را سابقه، برابر با قدمت تاریخ است. کهن قروني است که شیران سنگی شاهدان شوکت و راویان عصمت ایل بختیاری اند. ایلی که تغّزل رفتارش در پهن دشت زمان، آمیزش نغز عشق و حماسه و هنر است. ستیغ کوههای بختیاری، چونان قصری هزار اشکوب پرورنده جوانانی است که در هیئت راویان قصه های رفته از یاد، میراث داران فرهنگ اصیل ایرانی اند.رفتار خوش هنجار ایل بختیاری،  آیینه تمام نمای فرهنگ ناب ایرانی است. و در بازتاب جاودان تصویر این فرهنگ،‌ خداجویی، مردم پروری، عشق ورزی، حماسه سرایی، ظلم ستیزی و آزادی خواهی رخ مینمایاند.

 

"متن فارسی فیلم "الفبای بختیاری

 

 

http://www.facebook.com/pages/Bakhtiari-Alphabet-Documentary-Film/208333744773

 

Admin2
نام گذاری شاخه هفت لنگ و چهارلنگ
Tuesday, October 05, 2010 6:59 PM

براساس  سنتی که در ایل وجو داشته گردش حکومت بوسیله مالیات سرانه ای بوده استکه از دام داران

می گرفتند ، اقتصاد حکومت  خان ها براساس همین مالیات بود. این مالیات بر اساس میزان تولید فرآورده های دامی به نوع مراتع و وسعت آن و تعدا دام و تعداد نفراتی که در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام

و پرورش آن داشته اند بستگی داشته ، همه بختیاری را از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم کرده بودند

از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته اند مالیات بیشتری دریافت می شد و از بخش دیگر مالیات

کمتردارد. چون هر مادیان چهارلنگ واحد گرفتن مالیات دامی در ایل، بر حسب مادیان تعیین می شد .

برای هر راس مادیان سالانه مقداری پول از 10 ریال تا 30 ریال به معیار آن زمان دریافت می کردند ،

جدول اخذ مالیات به شرح زیر بوده است

 .

4راس گاو          =   یک راس مادیان   =   10 ریال مالیات                                      

4راس خر          =   یک راس مادیان   =   10 ریال مالیات                                     

1راس مادیان     =   یک راس مادیان   =   10 ریال مالیات                                     

 

چون یک راس مادیان برابر واحد گرفتن مالیات دامی به معنی چهارلنگ محسوب می شده ، افراد این

منطقه که مشمول پرداخت این نوع مالیات بودند به چهار لنگ معروف شدند. گروه دیگر که قدرت مالی

کمتر داشتند همین مقدار مالیات را به اندازه هفت لنگ مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ)

منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ)منهای یک لنگه یعنی

هفت لنگ ،روی این اصل مردم این منطقه بنام هفت لنگ معروف شدند. جدول زیر این طبقه بندی را نشان

می دهد.

7راس گاو =      یک مادیان =   10 ریال مالیات

7راس خر =       یک مادیان =   10 ریال مالیات

7راس مادیان +سه لنگ مادیان = 7لنگ مادیان =  10 ریال مالیات

 

در مورد همین مالیات گرفتن خوانین به دلایل سیاسی در خود ایل و نزدیکی و دوری طایفه ها به خوانین

بین طوایف فرق می گذاشتند و به بعضی ها امتیازاتی می دادند.

گرفتن مالیات توسط کلانتریان ایل انجام می گرفت و درعوض خود این کلانتران از پرداخت مالیات معاف

بودند".

 

یک نظریه تحقیقی از میرقائد بختیاری

مال کنون

 

Admin2
روحش شاد ، يادش گرامي
Friday, October 01, 2010 8:38 AM

مُو تيام تَش ايزَنِه سي ديدن تو

 

زِنده مَندُم به خدا با ديدن تو

چه خووه بياي زِ رَه وا با سِفيده

ايزَنِه افتَو وا با رَسيدنِِ تو

واي ديمَه …  واي ديمَه ! ايخُوم دُونگُل يِكيمَه

نه تَرُم بَنگِت كُنُم … نه خُوت ايايي

حالا باور ايكُنُم …  كه بي وفايي

آخه تا كِي چينُو با تِهنا بِمَهنيم

نَدونُم چه ديديِه  … زِ اي جدائي ؟؟؟

چَن تَرُم بَنگِت كُنُم ؟ خوت دي وُري بِيَاو

آخه تا كِي دير زِ يك … چي مَه و افتَو

 چه خووِه اُوِيدِنِت اگر بيايي !!!

توشمالون كار ايكُنِن  … هَف روز و هَف شَو

 By : Admin 3

بناي تاريخي
Friday, October 01, 2010 7:57 AM

 اين بنا در شهر جونقان  مقر سکونت خان های بختیارى بود. علیقلی خان سردار اسعد در سال ۱۳۱۸ هـ.ق، قلعه یا کاخى در این محل براى سکونت خود ساخت که ۱۴ هزار مترمربع مساحت و نماهاى بیرونى متفاوتى داشت و همچنین این بنا در فاصله ي 45 کيلومتري جنوب شرقي شهرکرد واقع شده است . اين قلعه بر سر يکي از شعبات جاده ي لينچ ومسير باستاني خوزستان – اصفهان واقع و داراي پلان مستطيل با اقتباس از معماري غربي در دو طبقه احداث گرديده است . طبقه زيرين داراي اطاق هاي متعدد و وتو در تو و طبقه ي فوقاني داراي يک سالن مرکزي و و اطاقهاي مجاور آن است . همچنين طبقه ي فوقاني داراي سه ايوان در جهات شرق و جنوب و غرب مي باشد که طاقهاي هلالي سقف بزر روي ستونهاي دوتايي استوار گرديده اند . مصالح مصرف شده در اين بناي دو طبقه خشت با نماي آجر با ملات گچ و خاک است وهنرهاي حجاري ،چوب بري،گچ بري، آينه و نقاشي در آن به کار رفته است . اين قلعه توسط سردار علي قلي خان سردار اسعد دوم در زماني که وي زمامداري ايل بختياري را بر عهده داشت ساخته شده داست و بر اساس

قدمت آن به بيش از يکصد سال مي رسد

By : Admin 3
اسامي قديمي بختياري
Thursday, September 30, 2010 1:52 PM

1.كناري

2.مونگشتي

3.سوار علي

4. قيطاس

6.جونگير

7.ماه زري

8.چاتي

9.شازنون

10. ديندا مال

11.دوركي

12. بردي

13. دوستي

14. ميرزا خون

15. كلوسي

16 . گلنار

17. بي بي گل

18 . گل پسند

19 . شازيني

20 . امان بس

21 . خدا بس

22 . سلطونعلي

23 . سلطان مراد

24. خدا كرم

25 . خدا رحم

26 . شازده

27 . بي نسا

28 . گل انبر

29 . بگي جون

30 . سنگي ماه

31 . آستاره

32 . گل طلا

33 . بي طلا

34 . طلا بس

35 . گل پري

36 زري ماه

37 . كوچير

38 . صيدال

39 . مندلي

40 . زيلو

41 . ملا شنبه

42 . گرگعلي

43 . خون علي

44 . روز علي

45 . دلبر

46 . تيام

47 . ماه صنم

48 . شاه بگم

49 . بيگم

50 . لي  لي فر

51 . بانو جون

52 . تاجي

53 . علي پناه

54 . شيرين جان

55 . همه گل

56 . آ بهمن

57 . صفر

58 . روزه

59 نياز علي

60 . شيرزاد

61 . كوهزاد

62. كوهيار

63 . يار محمد

64 . بنگشتي

65 . ديدار

66 . يادگار

67 . شهر بانو

68 . ماه زنون

69 . شاهي

70 . شير علي

71 . برفي

72 . گل نسا

73 . ملوسي

74 . جوانمرد

75 . سرو ناز

77 . ماهي جون

78 . سرو ناز

79 . سمن بر

80 . گل عنبر

81. دودر بس

اسامي قديمي ها را كه مي دانيد به اين ليست اضافه كنيد

با تشكر



تعداد بازدید از این مطلب: 11087
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
بختیاری در تاریخ : 1397/11/12/5 - - گفته است :
بختیار، نام یکی از اتابکان لر بزرگ بود، که اولاد او طایفه بختیاروند را تشکیل دادند. حمدالله مستوفی، در کتاب تاریخ گزیده؛ به مهاجرت گروهی از طوایف، از جمله بختیاری‌ها از کردان جبل‌السماق، در حلب، واقع در غرب شام به لرستان، اشاره می‌کند و علیقلی خان سردار اسعد، در کتاب تاریخ بختیاری؛ "بهداروندها" را، از این دسته مهاجران دانسته است. بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام (سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی (نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
طوایف بومی بختیاری ریشه لری ندارند و از ملوک ال بویه و ساسانی الاصل هستند نژاد پارسی دارند .

<-CommentGAvator->
سیروس در تاریخ : 1397/7/19/4 - - گفته است :
من یک لر دشمن زیاری هستم
1.درمورد اینکه زیرون رو مثال زدی 98 دصد لری بختیای با لری بویراحمدی یکی هست
2. در مورد چوقا هم باید بگم که هیچی از چوقا فیلی نمیدونی که چوقا رو مثال زدی

<-CommentGAvator->
لربختیاری در تاریخ : 1397/4/22/5 - - گفته است :
زیاد شعر گفتیه هر کی بلند میشه لرهارو از هم جدا کنه


برو ببین لباس قبل چوقا چه بوده بی سواد نمیدونم اینارو از کدوم جهنم دره در اوردیه ولی از دم اشتباهه

اونی نظر داره بختیاری ها لر نیستن غلط کردن نادون بختیاری ها لرها عیلامی هستن

<-CommentGAvator->
محمّدامین آزادبخت در تاریخ : 1397/1/25/6 - - گفته است :
چند مورد بود که لازم دیدم باید اشاره کنم:
1- یکی از مولفه های قومیتی داشتن زبان مستقل است درحالی که بختیاری یکی از لهجه های لری است.
2- از نظر تاریخی نیز بلاد بختیاری نشین جزوی از بلاد لر نشین می باشد و همچنین اکثریت قریب به اتفاق مورخین بر لر بودن بختیاری تاکید دارند.
3- طبق گفته شهاب الدین العمری گروهی از لرها در سوریه و مصر ساکن بودند که به دستور صلاح الدین ایوبی قتل عام می شوند و حمدالله مستوفی و شرف خان کرد بلدیسی هم از مهاجرت گروهی از اکراد به معنی چوپانان و کوچ نشینان از سوریه به ایران و ناحیه لر بزرگ یا همان نواحی لر نشین بختیاری خبر می دهند.
4- ضمنا برخی از بزرگان بختیاری خود را از طایفه ای به نام بختیار وند می دانند و برهمگان واضح و مبرهن است که واژه وند در زبانهای لر و لکی به معنای فرزند بوده و بختیار وند به معنای فرزندان بختیار می باشد.
فکر می کنم همین دلایل برای لر بودن بختیاری ها کافی باشد.

<-CommentGAvator->
یک لر در تاریخ : 1396/8/9/2 - - گفته است :
درود.واقعا وبسایت چرتی بود آخه هرکی تا چهارتا کلاس درس خوند میاد وبسایت میزنه و چرت مینیویسه همه میدونن که ایل بختیاری هم از قوم لر هستند اونوقت تو وبسابت اومده نوشته با مدرک تاریخی که بلعکس تمام مدارک تاریخی بختیاری هارو لر میدونن پس پسر خوب اول تحقیق کن بعد وبسایت بزن باشه عمو

<-CommentGAvator->
لربزرگ(بختیاری) در تاریخ : 1396/6/8/3 - - گفته است :
لعنت به کسایی که باعث تفرقه بین لرها میشن، من بختیاری ام و همه میدونن لرم چه ابلهی این مطالب چرتو پرت رو داده به شما که اینو پخش کردید تو سایت ، بحث تاریخی بسیاره ،و صفحه مجازی یاری نمیکنه بهت بفهمونم ،ولی اینو بدون من لرم و از نوادگان عیلامیان، متأسفانه هرکی رسیده یه چرت و پرتی پخش کرده، عیلام قوم ساختگی نیست ما لرها بدون شک با سندو مدرک نوادگان عیلامیانیم با سند و مدرک. و عیلامی با قدمتی معادل 7000 سال تمدن شهر نشینی اولین تمدن بشر هستیم روی زمین، طبق اثار و شواهد بدست امده از پروژه باستان شناسی ایاپیر ایذه که زیر نظر چند گروه باستان شناس ایرانی و خارجی هستش، حتی لباس عیلامیان با لباس لرها فوق العاده شباهت داره ، هم لباس زنان هم مردان، ما با قدمتی قبل هخا و ماد و پارت اولین ساکنان ایران زمینیم بعد از اینکه هخامنشیان دور گرفتن حکومت عیلام رو نابود کردن و دیگه اسمی از عیلام برده نشد و به تازگی داره حقایق عیلامیان مشخص میشه، این به کنار ، درباره لباس بختیاری ها که گفتین شکلش از پاسارگاد گرفته شده ،نه اینطور نیست ،چوغا از چغا(چغازنبیل ) معبد یا نیایشگاه عیلامیان گرفته شده و خطوط هم دقیقا مثل شکل ساختمان چغازنبیل بافته شده خطوط سیاه یا اهریمن رو به پایین و خطوط سپید رو به بالا، که همه معنیشو خوب میدونن

<-CommentGAvator->
جواد در تاریخ : 1396/4/25/7 - - گفته است :
نمیدنم این مملکت داره به کجا پیش میره...آذریا و کلا ترکا خودشونو ایرانی نمیدونن.کردا میخوان حکومته خودشونو داشته باشن.ارمان شهر سنیها مخصوصا سنیهای جنوب عربستانه من خودم به چشم دیدم که چقدر طرفداری عربستانیا رو میکنن جدیدا بختیاریا هم که خودشونو از لرا جدا میدونن حالا همه هم ادعای اصالت و نجابت و آریایی بودنشون میشه و چشم دیدن ن عرب و ن هیچ کس دیگه ای رو ندارن.میدونین ما ایرانیا ی مشت طبل تو خالییم و همینه ک وضعیت اکثر کشورای جهان از ما بهتره و هنوز ما رو جزو کشورای جهان سوم به حساب میارن.فک کنم وقتش رسیده سرامونو از برف بیرون بیاریم و ی کم به خودمون بیایم

<-CommentGAvator->
امیررضا در تاریخ : 1396/2/6/3 - - گفته است :
همه یه ایل ها و طوایف ایران، مثل ترک و کرد و لر و بلوچ و.... همه بالاخره قبول دارند ایرانین و اگه جنگ بشه بین ایران و یک کشور دیگه ازما حمایت میکنند. ولی اعراب نه. پدر من در تو گروه ملی اهواز کار میکرد و با اعراب زیاد چریخد. میگفت حتی موقع مسابقه فوتبال هم از تیم عربی حمایت میکردند.

<-CommentGAvator->
لک نورآبادی در تاریخ : 1395/12/22/7 - - گفته است :
باسلام.در اینکه لک لر نیست هیچگونه شکی نیست،اینو براحتی میشه فهمید،ولی بختیاری را نمیدونم.فقط اینو میدونم مردم خوبی هستند.نزد مردم کلمه لربختیاری زیاد به کار میرود ولی کلمه لر لک بهیچوجه کاربرد نداشته و ندارد.پانلرها همه را لر میدانند،و اسامی جعلی درست میکنن:لر مینجایی!!!

<-CommentGAvator->
لر ایرانی اصیل در تاریخ : 1395/12/10/2 - - گفته است :
سلام به لر بودنت افتخار کن و خودتو گول نزن و ضمنا اگه اسمی از بختیاری هس اونم از لر بودنشه...لری و خودتم بکشی لری


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود